الان چشماتو در میارم
حنانه جونم عزیز دلم امروز که از دفتر به خونه برگشتم ازم پرسیدی
حنانه: مامان برام خوراکی خریدی؟
مامان: نه عزیزم پول نداشتم!
رفتم دست و صورتم رو بشورم که یه دویست تومنی از کیفم پیدا کردی و اومدی!
حنانه: (با اون زبون شیرنت )مامان الان چشماتو درمیارم .....
الهی مامان قربونت بشه که به خاطر یه دویست تومنی چشمای مامانت رو درمیاری
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی