خواب ریحانه جون
دختر گلم ریحانه خانوم، چند روز پیش شب خواب دیده بودی که، منو بیدار کردی مامان زهرا من میترسم، گفتی که خواب دیدم دزد اومده..... شروع کردی به تعریف کردن خوابت ( همچنان خوابالو بودی) منم بهت گفتم نترس بخواب من پیشتم!ظهر که خونه برگشتم ازت پرسیدم خواب چی دیدی که شروع کردی : خونه مامان جون بودیم که آقا دزده اومد و اتاق خاله فاطمه رو بهم ریخت..... من هم خیلی ترسیده بودم بعدشم هی تکرار میکردی که مامان زهرا تو هم اونجا بودی پس چرا دزد رو ندیدی، حالا هی من میخواستم توجیه کنم که بابا خواب رو تو دیدی نه من! شما اصرار می کردی که شما هم موقع اومدن دزد پیش من بودی پس چرا آقا دزد رو ندیدی...خلاصه ماجرایی داشتیم با شما.
قیافه مامان زهرا از توجیه کردن شما
قیافه شما در اون لحظه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی